اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تموم آدما
ازشب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قیامت می کنم
نمیزارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت می کنم
وقتی گاهی من و دل تنها میشیم
حرفای ناگفتنی رو میشه دید
میشه تو سکوت بین ما دو تا
خیلی از ندیدنیها رو شنید

سلام . . .
نمیدانی خواهش دستان سرد من برای لمس احساس گرم تو با من چه میکند .
نمیدانی قلبم برای پر گوشودن به سوی تو چیزی نمانده تا سینه ام را بشکافد .
" دوستت دارم " عبارت حقیریست در برابرکوه نیاز من به داشتن تو .
....... من ، خوب من ، امید من ، دنیای من ، ماه من . . .
امشب مهتاب آینه چشمان نجیب و محزون تو بود و من از پائین ترین نقطه زمین در آن غرق شدم . . .
اشک هایم طاقت نیاوردند و جاری شدند و دلم . . .
دلی کوچک در سینه مردی خاموش
مردی برای همه . . .
و کودکی در برابر عشق تو .
هستی من ،...... زیبای من . . .
سینه ام از اشتیاق خواستن تو شعله ور است . بیا . . .
بیا و در هیچستان من بهشت را در زمین بنا کن ....
|
به تو مدیونم همیشه ، مگه میشه بی تو باشم؟
به تو مدیونم همیشه مثه شب به صبح فردا
مثه موج سرد تنها به نگاه ناز دریا
به تو مدیونم همیشه من خسته...من ویرون
مثه خاک سرد و تشنه به نوازشای بارون
به تو میرسم دوباره ، زیر رگبار ستاره
وقتی بارون نگاهت تو حریق شب میباره...
اگه پایانی نباشی واسه بغض و خستگی هام
چه جوری برگردم از این جاده های بی سرانجام...
تو خدای عاشقایی ، به تو مدیونم همیشه
وقتی اسمتو میارم عطر لحظه تازه میشه
به تو مدیونم همیشه ...من خسته من ویرون... |

معنای زنده بودن من ..با تو بودن است
نزدیک ..دور
دلتنگ. . . شاد . . . آن لحظه ای که بی تو سر آید..مرا مباد
مفهوم مرگ من...
در راه سرافرازی تو ..در کنار تو
مفهوم زندگی است
معنای عشق نیز..در سرنوشت من
با تو..همیشه با تو...برای تو زیستن....


مبارزه با غم
محبوبا ، شبها وروزها از
دوری تو خواب به چشمان غم زده ام نمیاید. اشک گران قدر را بخاطر تو ارزان
گردانیدم. غمگین ودلشکسته لحظه به لحظه ساعتهای روز را شمارش میکنم تا به
پایان آیند و روزی رسد بنام روز... شنبه.... روز دیدارهای گرم ، روز وصال
، ولی این لحظه ها خیلی سخت وکُند میگذرند .
گویی نمیخواهند شادی قلبم را در سپری شدنشان مشاهده کنند .انگار میخواهند
مرا تا ابد در غم ببینند... در غم هجران تو... ولی هر چقدر که سخت بگذرند
همین غم سنگین را دوست دارم... چون بخاطر توست. چون اسم تو را در لابه لای
ثانیه هایش هجی میکنم ...اگر حزن واندوه من زیاد وطولانی شد نمیخواهم
پرچم تسلیم را بالا ببرم وغم را در شکست خود شادمان ببینم.. می
ایستم..سرفراز وپایدار ... در انتظارت مقاوم خواهم بود... همچون مقاومت
ددختی تنومند در برابر طوفانی سهمگین... مقاومتی بهتر از مقاومت سنگ
بیابان دربرابر سیل وباران... بهتر از مقاومت پروانه در برابر حرارت شمع
... می ایستم ، باچشمانی بی رمق ، بی فروغ... ولی با دلی پر شوروباجسمی
لرزان از درد ... درد شبهای بیداری تا سحرگاه... ، با نگاهی سوزناک و
قلبی پرطپش در انتظارت می ایستم... ای که شعله ء وجودم را فروازن ساختی
... ای که بر پرد? ناامیدی که بر زندگیم گسترانده شده خط بطلان
کشیدی...در انتظارت صبری خواهم کرد تلخ تر از خودِ صبر .... .
10آذر 73
ساعت 6 عصر